سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها! نگریستن به رخسار تو شوق دیدارت را از تو درخواست می کنم . [فاطمه علیه السلام ـ در دعایش ـ]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :3
بازدید دیروز :4
کل بازدید :51272
تعداد کل یاداشته ها : 37
103/2/8
5:59 ص

آپدیت امروز : 29 بهمن 1391

 

Username:TRIAL-82377680
nod32key:h8r7nvpvbj

Username:TRIAL-82377713
nod32key:54f2724bjr

Username:TRIAL-82377716
nod32key:8sv5t8n54b

Username:TRIAL-82377725
nod32key:rtc256vamj

Username:TRIAL-82377731
nod32key:ths5rdj464

Username:TRIAL-82377733
nod32key:37s3k8us7v

Username:TRIAL-82377805
nod32key:rjp4s48a4c

Username:TRIAL-82377811
nod32key:ua67dbu3kv

Username:TRIAL-82377816
nod32key:2xkb3kft5f

Username:TRIAL-82377896
nod32key:6j652m3se4

Username:TRIAL-82377926
nod32key:c4v6u2rskm

Username:TRIAL-82377947
nod32key:4h7aee8k7x

Username:TRIAL-82377950
nod32key


  
  

این تست، مهارت های عاطفی و ارتباطی افراد را ارزیابی می کند. برای آنکه دریابید تا چه میزان در ارتباطات و روابط تان، شخصی توانمند و اثرگذار هستید این تست را انجام دهید. این تست شاید همان بهانه ای باشد که برای خوشایند کردن روابط تان به آن نیاز دارید.

جواب هر تست می تواند همیشه با 1 امتیاز ، اکثرا با 2 امتیاز، گاهی با 3 امتیاز، به ندرت با 4 امتیاز و هرگز با 5 امتیاز باشد. پس از پاسخ دادن امتیازات را شمرده و نتیجه را در پایین ملاحظه کنید.

در مواجهه اول با افراد و موقعیت ها، نکات منفی و انتقادآمیز توجهم را جلب می کند.

مایلم در ارتباطاتم دیگران پیشنهاد بدهند و درخواست برقراری رابطه نمایند.

تا جاییکه ممکن باشد از بیان درونیاتم خودداری می کنم.

خودم را چندان دوست ندارم و گاهی نسبت به خودم احساس بیزاری می کنم.

اکثرا میل به منفی بافی در مورد خودم و رابطه ام را دارم.

بیشتر روابطم را در حالی آغاز می کنم که آینده روشن و شادی برای آن نمی بینم.

دوستان و روابط و اطرافیانم را به راحتی قضاوت می کنم و یارها تجربه کرده ام که این برخورد بعضی از روابطم را به مخاطره انداخته است.

درباره اکثر اتفاقات زندگی و روابطم احساس خوشایندی ندارم.

برای گفتن توقعات و انتظاراتم هیچوقت علاقه ای نشان نمی دهم و خیلی برایم پیش آمده که مورد بی احترامی و تحقیر قرار گرفته باشم.

در حالیکه دیگران من را فردی مغرور و خودخواه ارزیابی می کنند، خودم از اعتماد به نفس پایین در عذابم.

بدون آنکه متوجه باشم،  دایما در حال مقایسه خودم با دیگران هستم.

هربار می خواهم کار جدیدی بکنم از ترس قضاوت دیگران از آن منصرف می شوم.

احساسات غالب در من نفرت، ناراحتی، عصبانیت، احساس حقارت، هراس و ناامیدی است.

همیشه برای وارد نشدن به رابطه ای جدید بهانه ای پیدا می کنم.

دوست دارم رابطه بی نقصی داشته باشم و حتی اگر لازم باشدسال ها صبر کنم که چنین رابطه ای برایم پیش آید، اینکار را میکنم.

نسبت به قول هایی که می دهم چندان وفادار نیستم.

روابطم برای من جنبه سرگرمی و وقت گذرانی دارند و به ندرت نسبت به آنها احساس تعهد و مسوولیت می کنم.

نسبت به آینده ام بدبینم.

ترس و نگرانی نسبت به آینده رابطه ام، اجازه لذت بردن از آن را به من نمی دهد.

توانایی تصمیم گیری صحیح در مورد رابطه ام را ندارم و منفعلانه رفتار می کنم.

 بین 100 تا 86
شما مهارت های برقراری ارتباط را به خوبی فرا گرفته اید. خوش صحبت هستید و با دیگران تعامل مناسبی دارید. شخصیت قوی شما دیگران را برای انجام کارها متقاعد می کند. شخصی خونگرمید و با دیگران به راحتی ارتباط برقرار می کنید. در اکثر جمع ها و روابط همه چیز حول محور شما می چرخد. افکارتان متمرکز است و دستخوش هیجان نمی شوید.خیلی اوقات اعتماد به نفس شما به بی احساسی یا خودخواهی تعبیر می شود.

بین 85 تا 68
فردی خوددار هستید با این حال از بودن با دیگران لذت می برید. اطرافیان، شما را شخصی دلسوز و مطمئن و دوست داشتنی می بینند. به اندازه افراد گروه بالا پر شور و انرژی نیستید اما در دوستان تان حس عمیق اعتماد را ایجاد می کنید و فردی محکم و استوار برای عزیزان تان به شمار می آیید. اما خود شما نسبت به خودتان این حس اطمینان را ندارید. کمی نگران هستید و نسبت به تانایی های تان شک دارید. همین امر نفوذ شما را بین اطرافیان کاهش می دهد. شاید بد نباشد اگر کمی نسبت به خودتان منصف باشید.

بین 67 تا48
هرچند روابط عمومی خوبی دارید اما نیاز دارید در موارد بسیاری دیدگاه های تان را تغییر دهید. درست است که با دیگران به راحتی کنار می آیید اما هراس های عمیقی نسبت به افراد و روابط دارید که به شما اجازه لذت بردن از زندگی آنطور که استحقاقش را دارید نمی دهد. شما باید یاد بگیرید که افراد دارای ارزش های بسیاری هستند. با مروری بر گذشته درخواهید یافت که شانس داشتن روابط شاد و سازنده زیادی را به خاطر ترس و اعتماد به نفس پایینتان از دست داده اید. دیگران شما را فردی عیبجو و شکاک می بینند. باید بدانید رفتار دیگران با شما آیینه رفتاری است که شما با خودتان دارید.اگر مایلید زندگی و روابط تان تغییر کند هراس ها را کنار بگذارید برای افراد ارزش بیشتری قائل شوید و اعتماد به نفس تان را تقویت کنید. خواهید دید که دیگران نیز رفتار ذوستانه تری با شما در پیش خواهند گرفت.

بین 47 تا 30
مهارت شما در برقراری ارتباط کم است و باید برای بالا بردن آن کوشش کنید. مهم ترین چیزی که فکر شما را به خود مشغول می کند خودتان هستید. با این حال در یافتن اهداف و پیش بردن روابط تان رویکردی غلط دارید. فردی سردرگم با اعتماد بنفسی پایین هستید. بطور کلی فردی بسیار نگرانید و همیشه اهداف تان در حال تغییر هستند. طبیعتا بهمین دلیل است که کمتر از آنچه انتظار دارید نتیجه می گیرید و همین امر به احساس اضطراب و عدم کفایت تان دامن می زند. شما باید دست از افکار منفی بردارید و با در نظر گرفتن احساسات و نیازهای دیگران چهره خودتان را نیز در نظر دیگران بهبود دهید.

بین 29 تا 15
از خودتان چنان تصویر خودبینی ارائه داده اید که دیگران در ارتباط با شما دچار مشکل هستند. بخاطر اعتماد بنفس بسیار پایینی که دارید ترجیح می دهید نقاب فردی بی اعتنا را به چهره تان بزنید و ترس های تان را پشت آن مخفی کنید. آنقدر از نتیجه کارهایتان هراس دارید که در انجام هیچ کار و شروع هیچ رابطه ای پیشقدم نمی شوید. شما هنوز این نکته را درک نکرده اید که هر تجربه ای حتی آنها که به نتیجه نمی رسند برای انسان آموزنده هستند. متاسفانه به ارتقا روابط تان اهمیت چندانی نمی دهید.

بین 14تا 0
متاسفانه شخصی ترسو و گوشه گیر هستید. احساسات مثبت زیادی نسبت به افراد ندارید. اعتماد به نفس شما بسیار پایین است و کم کم توان مقابله شما با واقعیت و افراد را از شما سلب می کند . هرچند مهارت ناچیزی در ارتباطات دارید، اما فرصت را از دست ندهید و با تمرین سطح آن را ارتقا دهید. از کمک مشاوران بهره مند شوید.

 


  
  

اختلال شخصیت مرزی: راهنمای عملی برای درمانگران و درمان جویان : نویسنده: گریس هیلی؛ مترجمان: دکتر مجید محمود علیلو، احمد منصوری و محمد امین شریفی؛ سال انتشار: 1390؛ ناشر: نیوند.

فرهنگ افتراقات روانشناختی: نویسندگان: حسن بشیری، دکتر نصرت الله پورافکاری، دکتر اوشا برهمند و فاطمه نعمتی سوگلی تپه؛ سال انتشار:1390؛ ناشر: انتشارات شهر آب تهران و آیندگان تهران  

مصاحبه انگیزشی: راهنمای عملی مصاحبه انگیزشی گروهی : نویسندگان: دکتر علی نویدیان و دکتر حمید پورشریفی؛ سال انتشار: 1390؛ ناشران: سخنگستر و دانشگاه علوم پزشکی زاهدان 

  مشاوره همسالان و همسالان مشاور : نویسندگان: دکتر نادر منیرپور، هلن خوسفی و دکتر حمید یعقوبی؛ سال انتشار: 1390؛ ناشر: جهاد دانشگاهی، واحد شهید بهشتی.

تئوری انتخاب :نویسنده: ویلیام گلسر؛ مترجم: دکتر علی صاحبی؛ سال انتشار: 1390؛ ناشر: انتشارات سایه سخن

 

طرحواره های شناختی و باورهای بنیادین در مشکلات روانشناختی راهنمای عملی برای متخصصان و درمانگران
نویسندگان: لارنس. پی. ریزو، پیتر. ال. دو. تویت، دان. جی. استین، جفری یانگ؛ مترجمان: رضا مولودی، سیما احمدی؛ ویراستار: دکتر لادن فتی؛ سال انتشار: 1390؛ ناشر: انتشارات ارجمند 

 

مهارت‌های زندگی زناشویی : نویسندگان: متیو مک کی، پاتریک فنینگ، کیم پالگ؛ مترجمان: دکتر شهرام محمدخانی، قدرت عابدی؛ سال انتشار: 1390؛ ناشر: انتشارات ورای دانش

خانواده درمانی و تحلیل رفتار متقابل : دنویسندگان: جیمز اس. هورویتز؛ مترجمان: دکتر مصطفی تبریزی، اسماعیل زیارتی و رامین کریمی؛ سال انتشار: 1389؛ ناشر: دانژه

شناخت درمانی: مبانی و فراتر از آن : نویسنده: جودیت اس بک؛ مترجمان: دکتر لادن فتی، دکتر فرهاد فریدحسینی؛ ویراستار علمی: دکتر لادن فتی؛ ناشر: نشر دانژه

ذهن مضطرب من راهنمای نوجوانان در مهار اضطراب و هراس : نویسندگان: مایکل ای تامکینز، کاترین ای مارتینز؛ مترجم: دکتر سید بدرالدین نجمی؛ سال انتشار: 1389

تفکر زنانه : نویسنده: لوان بریزنداین؛ مترجم: دکتر فیروزه سپهریان؛ سال انتشار: 1389؛ ناشر: رشد فرهنگ  

 

برقراری ارتباط راهنمای کارشناسان کودکان دچار اختلال ارتباطی : مترجم: دکتر گیتا موللی با همکاری گروه مترجمان؛ سال انتشار: 1389؛ ناشر: مؤسسه فرهنگی فرجام جام جم

ارتباط درمانی: چه بگوییم و چه وقت بگوییم :نویسنده: پل واکتل؛ مترجمان: نیما قربانی، سحر طاهباز؛ سال انتشار: 1389؛ ناشر: دانشگاه تهران 

با عادت‌های بد کودکان چه کنیم؟  نویسنده: دان هوبنر؛ مترجم: رویا نبی زاده؛ سال انتشار: 1389؛ ناشر: نشر ارسباران 

 

غربالگری دمانس آزمون‌های شناختی اعتباریابی شده در سالمندان ایران : نویسنده: مهشید فروغان؛ سال انتشار: 1389؛ ناشر: ارجمند 

 

مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری : کتاب­های کار و راهنما : نویسندگان: مایکل آنتونی، گیل ایرونسون، و نیل اشنایدرمن؛ مترجمان: سیدجواد آل­محمد، سولماز جوکار و دکتر حمیدطاهر نشاط­دوست؛ سال انتشار: 1388؛ ناشر: جهاد دانشگاهی واحد اصفهان. 

 

تربیت کودکان مبتلا به بیش فعالی- نقص توجه ده درس تربیتی که دارو قادر به انجام آن نیست : نویسنده: وینسنت ج. موناسترا؛ مترجمان: دکتر سید بدرالدین نجمی، زهرا سقایی؛ سال انتشار: 1390؛ ناشر: انتشارات انجمن روانشناسی آمریکا

 

تربیت روانشناس ورزشی :نویسندگان: جان ام.سیلوا، جاناتان ام.متزلر، بارت لرنر؛ مترجم: دکتر محمدکاظم واعظ موسوی؛ سال انتشار: 1390؛ ناشر: انتشارات نرسی 


  
  

شهید حسن باقری:جنگ ما جنگ اسلام و کفر است و هر لحظه مسامحه وغفلت ، خیانت به پیامبر اکرم (ص) و امام زمان(عج) و پشت پا زدن به خون شهداست و ملت ما باید خود را آماده هرگونه فداکاری بکند.


  
  

“…به خاطر عشق است که فداکاری می کنم. به خاطر عشق است که به دنیا با بی اعتنائی می نگرم و ابعاد دیگری را می یابم. بهخاطر عشق است که دنیا را زیبا می بینم و زیبائی را می پرستم. به خاطر عشق است کهخدا را حس می کنم، او را می پرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش می کنم.
عشق هدفحیات و محرک زندگی من است. زیباتر از عشق چیزی ندیده ام و بالاتر از عشق چیزینخواسته ام. عشق است که روح مرا به تموج وا می دارد، قلب مرا به جوش می آورد، استعدادهاینهفته مرا ظاهر می کند، مرا از خودخواهی و خودبینی می رهاند، دنیای دیگری حس میکنم، در عالم وجود محو می شوم، احساسی لطیف و قلبی حساس و دیده ای زیبابین پیدا میکنم. لرزش یک برگ، نور یک ستاره دور، موریانه کوچک، نسیم ملایم سحر، موج دریا، غروبآفتاب، احساس و روح مرا می ربایند و از این عالم به دنیای دیگری می برند اینهاهمه و همه از تجلیات عشق است.
برای مرگ آماده شده ام و این امری است طبیعی، کهمدتهاست با آن آشنام. ولی برای اولین بار وصیت می کنم. خوشحالم که در چنین راهی بهشهادت می رسم. خوشحالم که از عالم و ما فیها بریده ام. همه چیز را ترک گفته ام. علائق را زیر پا گذاشته ام. قید و بندها را پاره کرده ام. دنیا و ما فیها را سهطلاقه گفته ام و با آغوش باز به استقبال شهادت می روم…”


  
  

مرگ مهم ترین دغدغه انسانی است؛ زیرا با هر زندگی مرگی زاده می شود و هر چیزی که نام زندگی دارد مرگ را هم آغوش خود دارد. از این روست که مفهوم زندگی و مرگ به هم وابسته اند و هر جایی که زندگی وجود دارد مرگ نه در کنار و بیرون آن بلکه در درون آن در انتظار دمی است تا بتواند چیرگی خویش را بنمایاند و خود را نشان دهد.
همان اندازه که مفهوم زندگی برای انسان روشن و آشکار است به همان میزان مرگ در تاریکی و ابهام قرار دارد. به همان اندازه که زندگی، ظاهر و هویداست مرگ در باطن و نهان است. این گونه است که نام مرگ و مفهوم و معنای آن مردمان را به هراس می اندازد و دلهره را در جانشان فرو می افکند.
بی گمان شناخت مسئله ای به این مهمی برای همگان از ارزش و اهمیت بسیاری برخوردار است. دسترسی به منابع شناختی نسبت به آن بسیار سخت و دشوار است؛ زیرا کسی که با مرگ دست و پنجه انداخته و مرگ بر او چیره شده، هرگز این فرصت را نیافته است تا بازگردد و تجربه خویش را بازگویه نماید و از رخدادها و اموری که بر وی گذشته خبری دهد. این مسئله عدم بازگشت، خود ترس و دلهره ای دیگر در میان زندگان انداخته است تا مفهوم مرگ بیش از پیش خود را هراسناک تر بنمایاند. باور به این که این بازگشت نشدنی، پایان هر چیزی باشد و نیستی و نابودی را به همراه داشته باشد موجب می شود تا مرگ گاه به مفهوم پایان زندگی و آغاز بی بازگشت نیستی باشد.
آموزه های وحیانی برای توصیف و تحلیل و تبیین مرگ اهتمام ویژه ای نشان داده است. مرگ به معنای فنا و نیستی و فوت، مفهومی است که با هدفمندی آفرینش و آفریدگاری و پروردگاری خدا در تضاد است. از این روست که آموزه های وحیانی تلاش جدی برای تبیین آن داشته است و با بیان این که مرگ نیز آفریده ای از آفریده های خداوند همانند زندگی و حیات است می کوشد تا هدفمندی آفرینش را تبیین و تحلیل کند.
توصیفی که قرآن و آموزه های وحیانی درباره مرگ و حقیقت آن به دست می دهد به این معنا است که رستاخیز و حسابرسی، به عنوان فرآیندی طبیعی تحقق خواهد یافت.
به نظر می رسد که قرآن به عنوان آموزه های وحیانی از سوی خداوندی که خود آفریدگار مرگ و زندگی است می تواند بهترین منبع شناختی انسان از مرگ و حقیقت آن باشد. در این نوشتار کوشش بر آن است تا با بازخوانی مفهوم مرگ و حالات انسان در هنگام مرگ و احتضار، آن چه را که انسان با آن روبه رو می شود از زبان قرآن توصیف کند و تحلیل قرآن از مرگ و حقیقت آن را تشریح نماید که آن را از نظر می گذرانیم.

زندگی در دام مرگ

با هر زندگی مرگی زاده می شود و هر موجود زنده ای که آفریده باشد طعم مرگ را خواهد چشید. از این رو در روایات اسلامی آمده است که در هنگام قیامت و پس از نفخه نخستین صور، هر آفریده ای جان به جان آفرین تسلیم خواهد کرد. آن گاه که خداوند به نام جبار قهار، ظهور و بروز کرده و به این نام بر هستی تجلی می کند، همه آفریده ها، مرگ را می چشند و جان می دهند. در آن زمان خداوند به مرگ رو کرده و به آن فرمان می دهد: یا موت مت؛ ای مرگ تو نیز بمیر. آن گاه است که در هستی ندا می دهد که لمن الملک الیوم؟ امروز ملک و سلطنت بر هستی از آن کیست؟ و چون کسی جز خدا نیست خود پاسخ می دهد: لله الواحد القهار؛ هستی از آن خدای یگانه قهار است.
این که در آیه پس از پرسش خداوندی کسی پاسخ نمی دهد و واژه قال و مانند آن وجود ندارد بیانگر آن است که پاسخ گویی نیست تا پاسخ این پرسش را دهد و خود پاسخ می دهد.
بر این اساس جز خداوند آفریدگار مرگ و زندگی، همه آفریده ها حتی فرشته ها در هر مقام و منزلتی باشند می بایست مزه مرگ را بچشند و حتی فرشته ملک الموت که خود مرگ را برای دیگری به ارمغان می آورد به دام مرگ می افتد و جان را تسلیم حق تعالی می کند و البته طبق روایات، خداوند اولین موجودی را که زنده می گرداند اسرافیل فرشته است تا در صور بدمد و خلایق مجدداً با نفخه او زنده شوند. (برگرفته از درس های استاد حسن زاده آملی)

مفهوم مرگ

مرگ در مفهوم قرآنی به معنای فوت و نیستی نیست بلکه به معنای توفی و وفات است. وفات به معنای گرفتن است و توفی به معنای گرفتن کامل و بی نقص چیزی می باشد. بر این پایه مرگ به معنای گرفتن کامل روح و جان زنده به دست خداوند و یا فرشته مرگ و یا نمایندگان فرشته مرگ است. این گرفتن به معنای انتقال از جهانی به جهانی دیگر و از حالتی به حالتی کامل تر است.
از نظر قرآن، مرگ نه تنها در پایان زندگی بلکه در هر دم اتفاق می افتد و انسان هر دم جامه ای را می کند و جامه نویی از زندگی می پوشد. از این رو خداوند هر دم در شانی از شئونات آفریده های خویش است و آنان را به سوی کمال رهنمون می سازد. این گونه است که بی عنایت دمی هر هستی نیست می شود و از هم فرو می پاشد و نظام هستی در هم می پیچد.

خواب نوعی از مرگ

در تبیین و تحلیل قرآنی، انسان نیز این گونه است با این تفاوت که انسان در طول شبانه روز به هنگام خفتن، مرگ را در آغوش می گیرد و توفی انجام می شود و جان را به خدا و یا فرشته مرگ تسلیم می کند. در این زمان تنها رشته ای نازک کالبد را به جان متصل می کند که اگر این نیز بریده شود مرگ او کامل می شود و دیگر به کالبد خویش بازنمی گردد. این گونه است که انسان ها در تحلیل قرآنی با هر خفتنی، مرگ را تجربه می کنند و دوباره بازمی گردند تا به این شکل مفهوم رستاخیز به ایشان نموده شود و بدانند که رستاخیز آدمیان چگونه پدیدار می شود.
مرگ در مفهوم قرآنی به معنای انتقال از مقامی به مقام دیگر است. این بدان معناست که انسان با مرگ خویش چیزی را از دست نمی دهد و یا اگر چیزی را از دست بدهد نسبت به آن چه به دست می آورد چیز باارزشی را از دست نداده است. به تعبیری می توان آن را همانند دگردیسی که در پروانه رخ می دهد همانند کرد. کرمی بر شاخه ای و سپس در پیله و در نهایت پروانه ای می شود که پر پرواز دارد در حالی که پیش از این نه تنها از زیبایی پروانه برخوردار نبود بلکه حتی نمی توانسته پرواز داشته باشد.
هر بخش از زندگی و مرگ آدمی در جهان زهدان و دنیا و برزخ و آخرت این گونه است. البته با این تفاوت که پروانه به شکل طبیعی و روندی تکوینی در یک فرآیند تکاملی صعودی حرکت می کند ولی انسان با توجه به تلاش ها و برون داد ظرفیت ها و توانمندی های استعدادی و ذاتی خویش این حرکت را تنظیم می کند. او هرچه در این راه بتواند ظرفیت های مثبت را بروز دهد در جهان دیگر از بهره بیش تری برخوردار می شود. اگرچه در هر حال انسان و همه موجودات زنده به سوی خداوند در حرکت می باشند و به او می پیوندند ولی این رفتن و شدن، بستگی به فعالیت های انسان دارد. اگر انسان، شدنی را در پیش گیرد که به سوی کمال صعودی و عروجی باشد در نهایت به الله می رسد که به نام رحمان و رحیم بر وی تجلی می کند و با اسم جمالی، خویش را بر وی عرضه می دارد و اگر به سوی کمال هبوطی و سقوطی پیش رود در نهایت با الله با منتقم و جبار رو به رو می شود و خداوند به نام جلالی خویش بر او آشکار می شود.
به هر حال انسان در نهایت در مرحله و جهانی می بایست با مرگ دست و پنجه نرم کند و آن را تجربه نماید. از نظر قرآن مرگ انسان به هر شکلی اتفاق افتد انتقال است. این انتقال در هر شکل آن اجل اوست که نمی تواند دمی پیش یا پس شود. در نهایت هر انسانی در هنگام اجل معین خویش، با مرگ زندگی نوین خویش را آغاز می کند.
مرگ، گاه به شکل دفعی اتفاق می افتد و گاه دیگر به شکل تدریجی رخ می دهد. آن چه در رخدادهای مرگ بیان می شود بیش تر ناظر به مرگ تدریجی است که از آن به دم احتضار به زبان عربی یاد می شود. احتضار واژه ای است که از حضر به معنای غایب نبودن گرفته شده است. جان کندن و حضور مرگ را احتضار می گویند؛ زیرا مرگ به عنوان آفریده ای بر سر بالین انسان می آید و او را به جهانی دیگر می برد.
در قرآن به مسئله احتضار اشاره شده ولی از واژه احتضار برای بیان این معنا استفاده نشده است و به جای آن اصطلاح سکرات مرگ (ق آیه 19) غمرات مرگ (انعام آیه 93) و حضور مرگ (نساء آیه 18) و آمدن مرگ (انعام آیه 61) و رسیدن جان به گلو (واقعه آیه 83) و توفی به معنای گرفتن و نگه داشتن روح (نحل آیه 32) و مانند آن به کار رفته است.
در آیه 30 سوره قیامت از مسئله احتضار به عنوان سوق یاد شده است بدین معنی که انسان در هنگام مرگ به سوی خداوند رانده و سوق داده می شود که به معنای بی اختیاری و رفتن انسان به سوی خداوند بی اختیار و اراده خود است.
کاربرد واژه سوق به این معناست که انسان به طور طبیعی از رفتن به سوی خداوند از راه مرگ و توفی کراهت دارد؛ از این روست که وی را به زور و ناخواسته از کانال مرگ به سوی خداوند می برند.
فرشتگان مامور نزع روح (نازعات آیه 1) مأمور می شوند تا جان و روح کافران را به سختی برگیرند.
انسان به زندگی دنیوی دل بستگی و علاقه بسیاری دارد و نمی خواهد آن را رها کند. از این روست که به کراهت جانش گرفته می شود و وی به سختی حاضر است تا جان را تسلیم کند و به زندگی دیگری در آید و کالبد جسمانی خویش را رها سازد.

رویدادهای دم مرگ

قرآن در بیان مرگ تدریجی و قطع روح از بدن در لحظه نهایی (قیامت آیه 26 تا 30) به ابعاد مختلف و حالات مربوط به احتضار اشاره می کند و توجه انسان ها را به آن لحظه حساس جلب و آنان را به پرهیز از باورهای باطل و گناهان دعوت می نماید. (انعام آیه 93 و محمد آیه 26 و 28).
در هنگام مرگ رویدادهای بسیاری رخ می دهد که می توان به نمونه های زیر اشاره کرد.
رسیدن جان به گلو یکی از حالات انسان در دم مرگ است. قرآن از چنین تعبیری برای بیان وحشت زیاد انسان در هنگام مرگ استفاده می کند گویی که در هنگام مرگ دشمن بر ایشان چیره شده و از هر لحاظ در تنگاتنگی قرار گرفته و راه پیش و پس بر او بسته است. (احزاب آیه 11)
قرآن تبیین می کند که در این زمان جان به تراقی می رسد. تراقی جمع ترقوه، استخوانی است که گلو را از چپ و راست دربرگرفته و یا به معنای جلوی حلق و بالای سینه است. (مفردات راغب ص 166 و 363)
آیات قرآن این حالات را نشان دهنده قدرت خداوند و ناتوانی انسان در برابر خدا و دیگر پدیده های الهی می داند. (واقعه آیات 83 و 87)

وضعیت محتضر

قرآن به موقعیت و وضعیت محتضر اشاره می کند و نگاه های آکنده از دل سوزی و آمیخته با ترس و هراس اطرافیان به محتضر را توصیف می کند این درحالی است که محتضر با زبان حال و قال از آنان یاری و کمک برای رهایی می طلبد. در این حالت است که قرآن بیان می کند خداوند از اطرافیان محتضر به وی نزدیک تر است تا هم عجز انسان و حتی همه زندگان پیرامون محتضر را بنمایاند و هم قدرت الهی را نشان دهد.
در این زمان است که خویشاوندان و دوستان محتضر که در اطراف وی هستند از روی ناامیدی می گویند چه کسی می تواند او را شفا دهد و درمان کند. (قیامت آیه 27)
انسان در این هنگام که از هرگونه شفا و درمان نومید شده است این گمان در وی تقویت می شود که مرگ را گریزی نیست و درنهایت وقتی چشم او بر برزخ و جهان دیگر گشوده می شودو به سخنی بهشت و یا دوزخ را می نگرد یقین می کند که دیگر راه بازگشتی نیست. (قیامت آیه 28)
حالا دیگر زمانی است که می بایست با مال و فرزند و دنیا و اهل و عیال خداحافظی کند و همه آن چه را گرد آورده است بگذارد و به تعبیر قرآن فراق و جدایی میان ایشان می افتد.
در این زمان پاهای محتضر در کنار هم گرد می آید و انسان به خود می پیچد و دیگر نیروی حیات و زندگی در پاهای او نیست تا آن را نگه دارد. (قیامت آیه 29) از این روست که گفته می شود جان از پای وی بیرون رفته است. البته به این معنا نیز است که محتضر وضعیت بسیار سختی را در آن هنگام دارد و نمی تواند خود را نگه دارد و پیچش پا در حقیقت نهایت خواری و ناتوانی انسان است.

حالات کافران و ستمگران

فرشتگان بر بالین وی حاضر می شوند و توفی و جان گرفتن وی را آغاز می کنند. (انعام آیه 61 و سجده آیه 11) البته در قرآن برای کافران و مومنان دو گونه حالت مختلف از حضور فرشتگان ترسیم می شود؛ زیرا در آن هنگام ستمگران و کافران حالاتی بسیار بد و سختی را می گذرانند و به خوارترین شکل جان می دهند. (نحل آیه 28 و نیز انعام آیه 93) در حالی مومنان و نیکان در حالت بشارت و مژده به سوی خداوند می روند. (نحل آیه 32)
در آیات قرآنی توضیح داده شده است که هنگام مرگ منافقان و کافران، فرشتگان مامور، بر صورت و پشت های آنان می زنند (محمد آیه 27 و انفال آیه 50) بر صورت ایشان می زنند تا بنگرند که چه در پیش رو دارند و بر پشت ایشان می زنند که بر دنیا تمایل داشته و آن را اکنون می بایست رها سازند.
در آیات قرآنی آمده است خداوند به مومنان بشارتی می دهد که در دنیا و آخرت ازآن بهره مند شده اند. (یونس آیه 64) در روایت است که مراد از بشارت دنیای ایشان، رویاهای نیکویی است که مومن می بینند و بشارت در آخرت بشارت در زمان مرگ است. (من لایحضره الفقیه ج 1 ص 152)
در حالت احتضار دیگر توبه پذیرفته نمی شود و اگر امید به بازگشتی بوده تا زمان احتضار است. از این رو توبه فرعون سودی به حال وی نداشته است(یونس آیه 90 و 91) قرآن در آیه 18 سوره نساء توضیح می دهد که در این هنگام که حقیقت مرگ و زندگی روشن می شود دیگر توبه را تاثیری نیست.
در این زمان درخواست تاخیر مرگ و بازگشت به دنیا معنا و مفهومی نخواهد داشت؛ زیرا اجل قابل تغییر نیست و نمی توان آن را پس و پیش کرد.
قرآن کریم از اقرار برخی ستم گران به کفر خویش در هنگام مرگ خبر می دهد که این بیانگر آن است که در آن حالت انسان به وضعیت و موقعیت خود آگاه شده و می داند که در چه جایگاهی است و پرده ها کنار می رود و چیزی به نام غیب باقی نمی ماند. از این رو به حقیقت اعتراف می کند به اینکه کافر بوده و بر خود سرزنش می فرستد. حتی عده ای از ستمگران خواهان بازگشت به دنیا و بازسازی اعمال و رفتار و اندیشه های خویش می شوند ولی این اعتراف در هنگام دیدن حقیقت و در زمان مرگ سودی به حال ایشان نخواهد داشت. (اعراف آیه 37 و مومنون آیه 99 و 100).
قرآن هم چنین بیان می کند که مرگ همزمان می شود با آشنایی با وضعیت جدید و این که به بهشت و یا دوزخ در می آید هر چند که این بهشت و دوزخ برزخی باشد. ولی حال او بر وی آشکار می شود و احتضار و مرگش با عذاب و آسایش او پیوند می خورد. (یس آیه 36 و نیز نوح آیه 25 و غافر آیه 46).
لینک مطلب به کیهان: http://www.kayhannews.ir/860927/6.htm


  
  
   1   2      >